استعفای اندیشه

اندیشه فکر استعفا

عادت دارم اگر امیررضا از من سوالی می‌پرسد، فورا جوابش ندهم.

-خودت چی فکر میکنی؟
-وای مامان! باز شروع کردی؟

بعد از این جمله باید تلاش کنم تا با جملاتی او را متقاعد کنم که بیشتر در مورد سوالش فکر کند و جوابش را خودش بیابد.

گاهی که بیشتر حوصله دارد، همراهم می‌شود و به جواب می‌رسد.

اما اگر بی‌حوصله باشد، همان ابتدا بی‌خیال پاسخش شده و من نیز به راحتی حاضر نیستم جواب را در اختیارش بگذارم.

گاهی تصور می‌کنم هیچ‌کس در آموزش و پرورش فکر نمی‌کند، زیرا که در حال پرورش نسلی هستند که می‌خواهد همه فکرش را در اختیار هوش مصنوعی قرار و خودش از فکر کردن استعفا بدهد.

من به عنوان مادر تلاش می کنم که او را جستجوگر بار آورده تا برای رسیدن به جواب‌هایش، ذهن خود را نیز کمی دخالت دهد.

اگر ما به آنها فکر کردن را یاد ندهیم، آنها به همان چیزی فکر می‌کنند که به آنها دیکته شده و این آغاز پیدایش نسلی ربات‌پیچ‌شده خواهد بود.

نسلی که در زندان انواع ربات‌ها پیچیده شده و راه گریزش، تنها انداختن کلید اندیشه، در قفل‌های مجازی است.

برق چشمان امیررضا، وقتی جواب را خودش حدس می زند، دیدنی است.

شاید هنوز نتوانسته‌ام این لذت را درونش ثبت کنم که رسیدن به جواب با فکر را بهتر از همان رسیدن بی‌دخالت فکر بداند.

پست های مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
پیمایش به بالا

یک جلسه کوچینگ رایگان

1 ساعت جلسه رایگان کوچینگ در زمینه‌های نوجوان، خانواده و زندگی هدیه‌ی من به همه آنهایی است که با ورود به سایت به من افتخار داده‌اند.

بارها اتفاق‌افتاده که تنها یک جلسه‌ی رایگان برای کوچی‌هایم، راهگشا بوده و توانسته‌اند پس از آن مسیر دلپذیرتری را برای خود انتخاب کنند.

شماره تلفن خود را وارد کنید و اولین جلسه کوچینگ را رایگان دریافت کنید