گزارش بازپرس ویژه قتل:
شهر هیر-پل شیشهای-22 تیر ماه-ساعت 5 عصر-براساس ثبت و همپوشانی دوربینهای مداربسته
مردی با ماسکی مشکی، کلاهی نازک بر سر، از درب اصلی مجموعه وارد شد. به بلیط فروشی رفت و بلیط پل را تهیه کرد. مدام پشت سرش را نگاه میکند. طعمههایش را شناسایی میکند.
گوشهای منتظر ایستاده تا آنها از کنارش رد شوند.
وقتی کمی از او فاصله میگیرند، او نیز حرکت میکند.
حرکتش آرام و با احتیاط است. مدام به دوربینها نگاه میکند و ماسکش را سفت میکند. در دستان چپ، چیزی قرار دارد که با آن بازی میکند اما از زاویههای مختلف قابل رویت نیست.
مدام به عقب نگاه میکند. طعمهها بیخیال و خوشحالند و هیچ تصوری از اینکه کسی ممکن است دنبالشان باشد، ندارند.
طعمهها مراحل رسیدن به پل را طی میکنند و آرام وارد پل میشوند.
مرد هم با فاصله وارد پل میشود. حرکتش تند و نگرانکننده است. هیچ ترسی از تکانهایی که به پل وارد میکند، ندارد.
کودک 3 ساله را بلند میکند و به پایین پل پرتاب میکند و فورا فرار میکند.
مادر وحشت زده به کودک مینگرد که در حال دست و پا زدن در هوا است.
مردمی که به پل مینگریستند و در نزدیکی آنها بودند، جیغ میکشند. مرد از بُهت زیاد مردم و حراست پل استفاده میکند و به خروجی مجموعه نزدیک میشود.
یکی از اعضای حراست در مسیر خروجی که خلوت است به سمتش حملهور میشود.
او از چیزی که اکنون معلوم میشود چاقویی تیز است استفاده میکند و ضربههایی به او میزند.
همه دستاچه شدهاند. نمیدانند به داد کودک برسند یا قاتل را بگیرند. پدر و مادر آن بالا روی پل نشستهاند. به مرور پل تخلیه میشود.
مرد با موتور بین کوچهها مخفی شد و حراست مجموعه، نتوانستند او را در میان کوچهها بیابند.
دستنوشتهای افتاده در حوالی پل:
تقصیر خودش بود، خوب ناراحت شدم چرا وقتی گفتم بیا بغلم، نیومد!